دلم گرفته... 

آروم و بی قرار! یه تضاد عجیب تو وجودم وول می خوره... 

میخوام پامو ازین خونه ی کوفتی بذارم بیرون اما نمیشه! گرمه،خیلی... 

چرا حرف زدن با هیشکی خوشحالم نمی کنه؟! 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
داش آکل (ع) یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 20:02 http://dashakol.blogsky.com/

چقدر جالب همه گویا یک درد مشترک داریم. فریادی پس کو؟

محمد یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 20:08 http://shanc.blogsky.com

ای بابا
هوا گرمه
تو خونه با کسی صحبت نمیکنی!
اما وقتی کنکورم داشته باشی و تو این هوای گرم مجبور باشی درس بخونی
درس
اون چی!؟!
اما اگه اخلاقتو بهتر کنی و یه کم خوش اخلاق باشی
تحمل کنی میشه تو خونه بخندی
سخت نگیر

خونه کسی نیست!
صبح تا شب،منم و من...
اهالی منزل شب از راه می رسن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد