بر می گردم به خاموشی - یا همان خفگی خودمان! -...
پ.ن:راجع به ماندن در نطق کور فکر می کنم! اگر با همان قالب قبلی باشد!
آری ،
تو آنکه دل طلبد آنی
اما افسوس
دیری ست کان کبوتر خون آلود
جویای برج گمشده ی جادو
پرواز کرده ست...
"مهدی اخوان ثالث"
جناب x برگشت!
در حالی که در اندیشه ی احیای عشق سرد خود و روح مرده ی من است.
در سر خیالات مسیحایی دارد!